وانشات unrepeatable | تکرارنشدنی 1
Part 1
[بازم مثل همیشه تهیونگ مسافرت کاری داشت
توی اتاق کار بود و داشت وسایلشو جمع میکرد
رفتم پیشش]
ا.ت : گشنته؟
تهیونگ : نه، میرم کمپانی یه چیزی میخورم بعدش هم پروازم ۲ ساعت دیگه اس وقت زیادی ندارم برای غذا خوردن
ا.ت : خب کارت سرجای خودشه اما اول سلامتیت، اگه چیزیت بشه؟ من هنوز بهت نیاز دارم
[یه بوسه کوچیک روی لب ا.ت گذاشت]
تهیونگ : حرفات کاملا درسته، اما اولویت من تویی
[ا.ت رو بغل کرد، گوشی تهیونگ زنگ خورد *کمپانی بود*]
[بعد از قطع کردن تلفن تهیونگ عجیب شده بود داشت یه چیزی رو پنهون میکرد نمیخواست من بفهمم، اما اون چی بود؟ زیاد پیگیرش نشدم]
ا.ت : تهیونگ چیزی شده ؟
تهیونگ : نه.... فقط باید زودتر برم
[بغلم کرد]
تهیونگ : مواظب خودت باش، تنها زیاد نمون بیرون، زود برمیگردم، خوب بخواب و خوب غذا بخور، دوست دارم، فعلااا
ا.ت : توهم همینطور، منم دوست دارم، فعلااا
#تکرارنشدنی
#فایتینگ
#رمان_تهیونگ
[بازم مثل همیشه تهیونگ مسافرت کاری داشت
توی اتاق کار بود و داشت وسایلشو جمع میکرد
رفتم پیشش]
ا.ت : گشنته؟
تهیونگ : نه، میرم کمپانی یه چیزی میخورم بعدش هم پروازم ۲ ساعت دیگه اس وقت زیادی ندارم برای غذا خوردن
ا.ت : خب کارت سرجای خودشه اما اول سلامتیت، اگه چیزیت بشه؟ من هنوز بهت نیاز دارم
[یه بوسه کوچیک روی لب ا.ت گذاشت]
تهیونگ : حرفات کاملا درسته، اما اولویت من تویی
[ا.ت رو بغل کرد، گوشی تهیونگ زنگ خورد *کمپانی بود*]
[بعد از قطع کردن تلفن تهیونگ عجیب شده بود داشت یه چیزی رو پنهون میکرد نمیخواست من بفهمم، اما اون چی بود؟ زیاد پیگیرش نشدم]
ا.ت : تهیونگ چیزی شده ؟
تهیونگ : نه.... فقط باید زودتر برم
[بغلم کرد]
تهیونگ : مواظب خودت باش، تنها زیاد نمون بیرون، زود برمیگردم، خوب بخواب و خوب غذا بخور، دوست دارم، فعلااا
ا.ت : توهم همینطور، منم دوست دارم، فعلااا
#تکرارنشدنی
#فایتینگ
#رمان_تهیونگ
۱.۱k
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.